دل نــــــــــــــوشـــــــــــــــته هــــــــــــــــای امـــــــــــــیر حـــــــسین....

از چـــــــــــــــــــــــــــــی بگـــــــــم بــــــــرات؟!


پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: می‌خوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟
دختر: منو می‌بوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو می‌زنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!
دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!

بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

تا حالا به این تصویر در فیسبوک دقت کردی

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

شـب – خوابــگاه پســران

(در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)


میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...
مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

(در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: استقلال همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه 
استقلالی ابکشه!!!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.

 

شب – خوابـگاه دخــتـران

(دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم:ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)
شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)

شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد!دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)
شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.
(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد.چـراغ ها خامـوش می شود.)

 

 

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

-

 

اينم از لوگوم:(تبادل لوگو هم قبول ميكنم....منتظرتونم)

 

         

چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟

پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم


دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟
!!!!

پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم


دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم . شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی
 !!!!

پسر گفت : خوب ... من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی


چون صدای تو گیراست


چون جذاب و دوست داشتنی هستی


چون باملاحظه و بافکر هستی


چون به من توجه و محبت می کنی


تو را به خاطر لبخندت دوست دارم


به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم


دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد


چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت


پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت


نامه بدین شرح بود
:

عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم ..... اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمی توانم دوستت داشته باشم


دوستت دارم چون به من توجه و محبت می کنی ...... چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم


تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم ..... آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟ ...... پس دوستت ندارم


اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل الان هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم


آیا عشق واقعا به دلیل نیاز داره؟


نه


و من هنوز دوست
ت دارم و عاشقت هستم

.....

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

http://www.shiaupload.ir/images/36192171753398498915.jpgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

 

 

می خواهی قضاوتم کنی ؟

 

کفش هایم را بپوش

 

راهم را قدم بزن

 

دردهایم را بکش

 

دوستان زیادی دارم اما

 

چرا 

 

هنوز خیلی احساس

 

تنهایی

 

میکنم

          سال هایم را بگذران  بعدقضاوت کن!                 

چشمان مرا به چشمهایش گره زد

 

بر زندگیم رنگ غم و خاطره زد

 

او رفت ولی نه طبق قانون وداع

 

یکبار فقط به شیشه ی پنجره زد . . .

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

در مقابل خیانت:

 

کدوم؟؟؟؟؟

1.نفرین

2.تلافی

3.بخشش

4.فراموشی

5.کینه

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

 

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

Avazak.ir

 Avazak.ir

Avazak.ir

 

 

 Avazak.ir

Avazak.ir

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:

 


1.الان 
توی اینترنتی

 

2.الان توی وبلاگ .:.بمب خنده.:.هستی

 

3. یک انسان هستی

 

4.الان داری پست منو میخونی

 

5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ

 

7.الان داری امتحان میکنی

 

8.الان خنده ات گرفت

 

9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام

 

10.الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6رو یا نه

 

11. الان باز خندیدی

 

12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم

 

13الان چک کردی ببینی کدومه

 

14پیداش نکردی و داری بهم فحش میدی

 

15ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم

عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم .

 

هر چی هم میگی خودتی...

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

وقتی یکی که دوسش نداری یا حسی بهش نداری بهت میگه دوست دارم :

 

1) در اون لحظه چه حسی بهت دس میده؟

2) در اون لحظه چی به ذهنت میاد؟

3) در اون لحظه میخوای چیکار کنی؟

++++

حالا اگه کسی که دوسش داری اینو بگه چی؟

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

  

سلام خدایا خوبی؟

 

دلم بدجوری گرفته حسابی خدایا دلم میخوادیکی بشینه کنارم 

بگه  چرا همش توفکری ؟ چرا همیشه وقتی حرف از خوشبختی میشه

تواشکت درمیاد؟ بگه چرا همش به تنهایی پناه آوردی خدایا بدجوری گیر

کردم توی تنهاییم نه دلم شوهرنمیخواد یه همزبون چندساعته میخوادکه بعدش بره 

خدایا میشنوی من خیلی تنهام خیلی تا دیروز اوناییکی که مثل من تنهابودن همش

گلایه میکردن ازت اما امروز که دیگه تنها نیستن زبون پندونصیحتشون برای من باز شده

برای من شدن ملاء اه به درک گوربابای همشون بذارن تو ... ننشون خدایا من فقط میخوام

منو بکشی به این شبهای قدر قسمت میدم جونمو بگیر من دلم طاقت اینهمه بی توجهی رو 

نداره خدایا اگه یه جنده یا فاحشه کمک میخواست ازت زودی کمکش میکردی چون من بیچاره

دارم ازت کمک میخوام دست رد به سینم میزنی خدایا تواون دنیا اخودت به خودت شکایت میکنم

این روزا روخوب وبا قلم درشت بنویس که یادمون نره 

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

آيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلی    آيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلی

 

     آيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلیآيکـُن هاي ِ 

دختر پاستیلی

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـے کـُنـَم!

زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمے کنم

عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت

غـَرق ِ عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص ِ من باشـد

طــورے کـه بــے نیاز شـود از عـشق، ســیراب شـود از زندگــے ...

تا جــاטּ به در بـَرَم ، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـت...

 
بـُـگذآر یـِکـــ بآر دیگـَر بـِگویـِمــــ ،

 

 

مـَـردِ هـَمــیشـِهـ مـَحبوبــ مَــטּ :

 دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـے کـُنـَم!

زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمے کنم

عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت

غـَرق ِ عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص ِ من باشـد

طــورے کـه بــے نیاز شـود از عـشق، ســیراب شـود از زندگــے ...

تا جــاטּ به در بـَرَم ، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـت...

 
بـُـگذآر یـِکـــ بآر دیگـَر بـِگویـِمــــ ،

 

 

مـَـردِ هـَمــیشـِهـ مـَحبوبــ مَــטּ :

 

 

کـِﮧ چـِقـَدر دوستـَتــ دآرَمـــ ،

 

 

وَ دَر تـَنگآتـَنگــ آغوشِ اَمـטּ تـــو ،

 

 

چـِﮧ لِذَتـــی اَز زَטּ بــودَنـَمـــ میبـَرَمـــ !

آپلود عکس رایگان و دائمی 

 

 

کـِﮧ چـِقـَدر دوستـَتــ دآرَمـــ ،

 

 

وَ دَر تـَنگآتـَنگــ آغوشِ اَمـטּ تـــو ،

 

 

چـِﮧ لِذَتـــی اَز زَטּ بــودَنـَمـــ میبـَرَمـــ !

 

شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,

  توسط امیر حسین  |
 

 



به وبلاگ من خوش آمدید . خوش بگذره
DADAARESH@YAHOO.COM


 

 

 در راه رسیدن
 نــــمیدانم..؟؟؟؟
 زمـــــــــــــان....
 شهر عـــــــــــــــــــــــــــــــشق
 تـــــــو به من.....
 یـــــــــــادگاری.....
 لا به لای دلشوره ها....
 اگه یه روزی......
 هی با تو ام......
 بــــــــه همین سادگی....
 باید....
 خدایا.ااااااا
 چقدر دوستم داری؟!!
 کـــــــــــاش....
 باز باران...
 تــــــــــــــرس
 شب مهتابی......
 دوری...........
 بعضی وقـــــــــــــــــتا....
 تو........
 من.....
 آرزو........
 میخوای مثل ما باشی؟
 زندگی...
 امام حسین...
 بعضیا.....
 یاد....
 سلام خدا
 آجی آتی

 

مرداد 1393
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392

 

امیر حسین

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته های عاشقی و آدرس delnveshteh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





diss love علـ ــ ــ ــ ـــی رضــ ــ ــ ــ♥♥ــ ــا
اجـــ ــ ــ ــی نسیــ ـــ ــ♥♥♥ــ ـــ ــــم
آجی آتی
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
الوقلیون

 

RSS 2.0

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 110
بازدید کل : 26819
تعداد مطالب : 101
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



کد موزیک الما

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز




تعبیر خواب آنلاین


داستان روزانه

.





كد ماوس